مطالب غیر پزشکی
کورش بزرگ : محبت به همه
اعتماد به چند نفر
خیانت به هیچکس
انتظار نداشته باشید جادۀ زندگی صاف و هموار باشد
وگرنه خوابمان می برد
دست اندازها نعمتند
آرام باش -- تفکر کن -- توکل کن --
سپس آستینها یت را بالا بزن --
آنگا ه می بینی --
خداوند زودتر از تو دست به کا ر شده است -- ( امام علی )
حافظ شیرازی در قرن 8:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی در قرن 11:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرددل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هرآنکس چیز می بخشد زمال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار شاعر معاصر:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هرآنکس چیز می بخشد بسا ن مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سر ودست و تن و پا را
سرودست و تن و پا را به خاک گور می بخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
محمد عباد زاده شاعر معاصر:
اگر آن ترک شــیرازی بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم، چه معــنا دارد این کارا
و خـا ل هندویـش دیـگر ندارد ارزشی اصلاٌ که با جراحی صورت عـمل کردند خالها را
نه حافظ دارد املاکی، نه صائب دست وپاها را فقط می خواستند اینها بگیرند وقت ماها را

کورش بزرگ می فرماید : تنها راهی که حتما به شکست می انجامد تلاش نکردن است .
دشوارترین قسمت هر کاری قدم اول آن است
کار بزرگ وجود ندارد... به شرطی که آنرا به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم
و...آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
رحمت خداوند ممکن است با تاخیر باشد ولی حتمی است
ونباید اجازه دهیم مطالب غلطی که از گذشته در ذهنمان جایگزین شده اند حال وآینده ی ما را تباه کند
دنیا آماده است بسیار بیشتر از آنچه تصورش را می کنید به شما دهد .
دانستنیهای لازم
1- کودک بعداز 12- 18 ماهگی نباید مستقیما فعالیت جنسی پدر و مادرش را ببیند و این پندار غلط است که « بچه نمی فهمد » زیرا گزارشهایی وجود دارد که مبدا آشفتگیهای رفتاری جنسی شخص را به خاطرات همین دوران ربط داده اند .
2- اگر کودکی با پدر یا مادر عریانش روبرو شد ، برخورد صحیح اینست که پشتمان را به کودک کنیم و بگوئیم « مگر نمی بینی لختم ؟ » الآن می آیم . دعوا کردن و تهدید به کتک غلط است .
3- در کشور « گینه نو » قبیله ای وجود دارد که دخترانشان را از 4-5 سالگی به جلق زدن تشویق می کنند ، و این رفتار که قرنهاست بین آنها رواج دارد موجب هیچ زیانی نشده است ( به نقل از کتاب « رفتارجنسی - سکسولوژی صفحه 145 )
4- ادامه روزهای بعد
زن بیحجابی که امام جماعت مسجد دانمارک است+عکس
مجموعه : مطالب جالب و خواندنی
زن بیحجابی که امام جماعت مسجد دانمارک است
شاید عجیب باشد که بدانید در برخی کشورها نماز جماعت نیز به صورت مختلط برگزار میشود . در همین راستا خانمی بنام شرين خانکان، به عنوان پیش نماز یکی ازمساجد دانمارک نماز اقامه می کند . پدر اواهل سوریه است و از آنجا که دین همۀ مردم دنیا دین آباء و اجداد آنهاست این خانم هم مثل پدرش مسلمان می باشد .او چهارمین امام جماعت زن است که دریکی از مساجد کپنهاک پایتخت دانمارک به اقامه نماز جماعت مي پردازند.
اين خانم امام جمعه ی دانمارکی چنین می گويد: بايد بين دستورات دين و خواستهای امروز جوانان ارتباط برقرار کرد و اسلام را با فرهنگ خودمان تطبيق دهيم . بعنوان مثال در کشورهای اروپایی که نمی دانند حجاب و چادر چیست و به چه معناست ، اگر اصرار به داشتن پوشش اسلامی ( چادریا مقنعه ) شود ، مردم دین گریز می شوند . در حالیکه بدون داشتن پوشش اسلامی بیشتر و بهتر از نماز استقبال می کنند . یا اگر نماز مختلط خوانده شود که به همین شکل هم در اغلب مساجد می خوانند ، استقبال بیشتری می شود .
رسم عجیب قبیله ای
در کشور گینه نو قبیله ای بنام سامبیا وجود دارد که در آن رسم است که برای کامل شدن بلوغ پسران نوجوان ، آن پسر باید حداقل یکبار و ترجیحا چند بار آلت پیر مرد ریش سفید قبیله را ساک بزند تا منی دفع شود و آنرا ببلعد تا مردانگیش کامل شود .
انتظار نداشته باشید جادۀ زندگی همیشه صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان می برد ، خیلی عاقلانه با راهنمایی افراد خبره از دست اندازها عبور کنید وبه راه خود ادامه دهید .
هیچ بوسه ای جای زخم زبان را نمی گیرد ، پس مراقب گفتارتان باشید .
دزدیدن دختر بچه
در یکی از روزهای سال 1390 در شهر فلاورجان ( واقع در 20 کیلومتری غرب اصفهان ) خانواده ای در یکروز عادی که دختر چهار ساله شان بیرون منزل در کوچه مشغول بازی بوده ، متوجه غیبت بچه می شوند .
چند ساعتی مشغول پرس و جو و گشت زنی در کوچه های اطراف می شوند ، و هیچ اثر و نشانه ای از او پیدا نمی کنند . به پلیس اطلاع می دهند و به بیمارستانه نیز مراجعه می کنند و ردی از او پیدا نمی کنند .
یک کانال آب در دویست متری منزل وجود داشت که آب در آن جریان داشت . مردان فامیل با حدس اینکه شاید در کانال افتاده و غرق شده ، وارد کانال می شوند و تا یک کیلومتر پائین دست کانال ، آب غیرشفاف و نسبتا گلی آنرا جستجو می کنند وباز هم اثری از دختر بچه پیدا نمی کنند .
تا چند روز بعد هم نومیدانه در گشت وگذار و پرس و جو بودند ، و نتیجۀ تمام جستجوها منفی بود . کم کم ناامید می شوند و در حالیکه خواب و خوراک و آسایش اعضاء خانواده ، خصوصا مادر مختل شده بود دست از تلاش بر می دارند .
روزها وماهها می گذشت و اطرافیان به مادر دلداری می دادند تا بلکه از غمش کاسته شود . یک دو سال که گذشت میزان غم وغصۀ پدر و خواهر و برادر به کمتر از 10% روزهای اولیه رسید ، ولی مادرش بسختی میتوان گفت که بار غمش نصف شده بود .
کم کم داشتند به وضعیت پیش آمده خو می گرفتند که اتفاقی افتد . چهار سال بعد از مفقود شدن بچه ، دائی دختر بچه با خانواده سفری تفریحی زیارتی به مشهد می روند . در یکی از روزهایی که از مسافرخانه خارج می شده ، دختر بچه ای با لباس پاره و کهنه ی مرسوم لباس گدایان ، پیش می آید و می گوید « دائی !؟ » دائی اول باور نمی کند که این دختر بچۀ گدا خواهر زادۀ او باشد ، چون ضعیف شده بود و تغییر قیافه داده بود . در حالیکه مردد بوده چه کند ، زنی میانسال می آید و دست دختر را می گیرد که ببرد . مرد ( دائی ) بخود می آید و بچه را از دست زن می گیرد . زن که اوضاع را بحرانی می بیند سریعا به حالت فرار خود را بین جمعیت گم و گور می کند و دائی هم با وجود همراه داشتن دختر بچه و شوکه شدن از اتفاقات پیش آمده نمی تواند زن را تعقیب و دستگیر کند .
دائی باتفاق خانواده و دختر بچه به شهر خودشان بر می گردد ، و دیدار بچه وخانواده بعد از چهار سال دوری و سرگردانی را من شاهد نبودم که آنرا توصیف کنم ، وخودتان می توانید حدس بزنید و مجسم کنید که چگونه بوده است .
دختر بچۀ هشت ساله ی لاغر اندام با سوء تغذیه نسبی و دندانهای خراب سیاهرنگ و پوست زمخت ( در مقایسه با همسالهای خود ) از نظر روحی وضعیت خوبی نداشت و رفتارهای غیر عادی پیدا کرده بود . از جمله اینکه سر سفره عادت نداشت غذا بخورد . غذایش را بر می داشت و در گوشه ای به تنهایی می خورد . در رختخواب نمی خوابید ، کفشهایش را برمی داشت ، بعنوان متکا زیر سرش می گذاشت و می خوابید . تغییر دادن عادات او که در چهار سال گذشته پیدا کرده بود آسان نبود .
بچه نزد مشاور امور تربیتی می بردند که رفتارش اصلاح شود و به زندگی عادی برگردد . این مشاور که یک از بستگان من است تعریف می کرد که از این دختر بچه علاوه برگدائی ، برای حمل مواد مخدر نیز استفاده می کرده اند .
دختر بچه گفته بود که « یه چیزائی به اندازۀ بادوم یا شوکولات زیر جورابم میذاشتند و شلوارم تا روی کفشام بود ، از یه جائی که رد می شدیم بعد اونا را از توی جورابم در میآوردند »
الآن که چند سال از پیدا شدنش میگذره ، خبر جدیدی ازش ندارم .
نتیجه : بچه ها جگرگوشه های ما هستند ، ناآگاه و معصومند ، علاوه بر تغذیه و تربیت مناسب ، از آنها در برابر حوادث مختلف ( تصادف ، گم شدن ، برق گرفتگی ، سقوط از ارتفاع و ... باید مواظبت کنیم .
مطالبی در مورد تخمک اهدایی و رحم اجاره از زبان خودِ دهنده ها ( نقل از خبر آنلاین )
روایتهای زنانه، حکایت فرح
از طریق خانم اسدی، به سپیده، فرح، فرشته و طاهره متصل میشویم. فرح متولد سال 75، متولد اهواز و حالا ساکن رباطکریم است. او حالا هفتمین ماه از دوران بارداری جنین دیگری را میگذراند. سبزهرو و بچهسال است. فرح اولینبار است که مادر جایگزین شده، اما تا به حال چهار مرتبه اهدای تخمک انجام داده است.
او به «شرق» میگوید: «از طریق یکی از دوستام به واسطه معرفی شدم. اینطوری میتونم زندگیم رو بگذرونم. من 23سالمه و 16سالگی ازدواج کردم و حالا یک پسر هفتساله دارم که از یکسالگی ندیدمش. از شوهرم جدا شدم و بعد با برادر 16سالهام اومدم تهران. زندگی خیلی سخته، خیلی سخت... . برای اینکه مجبور به یکسری کارها نشم، تن دادم به این کار».
فرح میگوید که خانوادهای که او جنینشان را حمل میکند، آمریکا زندگی میکنند و گاهی با خانم خانواده آنلاین حرف میزند. فرح میگوید: «من 35 میلیون گرفتم ماهی 700 هزار تومان هم نفقه میگیرم. اما خانم آدم خوبیه. مثلا ما یخچال نداشتیم، ماه پیش برامون یخچال خرید. بچهشون پسره و فکر کنم خیلی منتظرشن...».
ازش پرسیدم : الان داری بچه ای را که مال خودت نیست در شکمت پرورش میدهی؟ فرح میگوید: «میدونی؟ گشنگی نکشیدی که عشق و عاشقی یادت بره. من فقط امانتدار بچه مردمم . قبل از اینکه تن بهش بدم، خیلی استخاره کردم، ترسیده بودم، میگفتم نکنه که به بچه مردم وابسته بشم، بعد دیگه خر بیار و باقالی بار کن. ولی اصلا خواست خدا و ائمه بود. این بچه که جون گرفت من مطمئن بودم که بچه من نیست. اصلا انگار نه انگار که حاملهام. من فقط امانتدارم و به لطف خدا هیچ حس خاصی بهش ندارم. خدا واقعا بهم رحم کرده».
فرح درباره اهدای تخمک هم میگوید: «بعضیها خیلی نامردن. الان قیمت اهدای تخمک حدودا سه میلیونه. ولی گاهی انقدر واسطهها نامردن که همه پول رو خودشون برمیدارن، هیچی به ما نمیرسه».
از فرح میپرسم واسطهاش چقدر بابت این حاملگی پول گرفته و او میگوید: «فکر کنم ششونیم گرفت. به ما که حرف نمیزنن ولی همین حدودا بود». موقع خداحافظی از فرح میپرسم که میداند اسم بچه را چه میگذارند که میگوید: «نباید این چیزا رو بپرسم . بالاخره اونم زنه ، دلش میشکنه. هیچوقت این سؤال رو از زنی که نمیتونه حامله بشه و من بچه اش رو توی شکمم دارم ، نباید بپرسم ».
این مطالب مربوط به سال 1397 می باشد و اکنون ( سال 1402 ) قیمت رحم اجاره ای چیزی در حدود 200 میلیون تومان است .
حکایت طاهره
جلوی کلینیک... قرار داریم. بیشتر زنانی که معرفی شدهاند، در این کلینیک به خانوادهها متصل شدهاند. کلینیکی خصوصی و مشهور که فرشته هم از مشتریان ثابتش است. 31ساله، متأهل، با سابقه بیش از چهار مرتبه اهدای تخمک و حالا هم فرزند خانوادهای متمول را در شکم دارد.
جنین داخل شکم دختری پنجونیم ماهه است که قرار است نامش پرتو گذاشته شود . دستم را روی شکمش میگذارم و تکانهای شدید بچه را حس میکنم . میپرسم دوستش داری؟ میگوید: من بچه ی خودم رو مجبور شدم بذارم بهزیستی . اونم دختر بود. موقعی که بچه تکون میخوره تو شکمم یک حالی میشم ، اما قرارداد دارم ، صد میلیون پول گرفتم ، بچۀ من نیست ، مال مردمه .
طاهره میگوید بعد از زایمان فرزندش افسردگی شدید زایمان داشته و الان تمام نگرانیاش این است که بخواهد افسردگی کودکی را بکشد که قرار نیست با خودش به خانه ببرد. طاهره ماهانه دو میلیون تومان نفقه میگیرد.
از او سؤال میکنم که چطور رضایت شوهرش را بابت این کار گرفته و او میگوید: شوهرم زندانه، اصلا خبر نداره من چکار کردم . دکترای اینجا کمکم کردن اون نفهمه. اگر بفهمه، میکشدم . طاهره میگوید: شوهرم قاچاقچی بود وحبس ابد داره ، من مجبورم برای اینکه هم ثواب بکنم، هم زندگیم از دستم نره تخمک بفروشم و رحم اجاره بدم. تخمکام عالیه و کارخیلیها را راه انداخته .
طاهره تمام فاکتورها ی خوب را برای اهدای تخمک دارد . هم زیباست و هم تناسب اندام داره . او تخمکهای زیادی اهدا کرده و احتمالا فرزندان زیادی هم دارد که مثل دختر اصلیاش از سرنوشتشان بیخبر است .
حکایت فرشته
فرشته مطلقه و 35ساله است . بزودی مادربزرگ میشود! فرزندش 15سالگی ازدواج کرده و ماه بعد بچه ای به دنیا میآورد. فرشته تا به حال دو مرتبه رحمش را اجاره داده .
از او درباره حسش پس از تحویل بچهها سؤال میکنم . او میگوید: « کلا بعد از به دنیا اومدن بچه ، هر زنی حس عجیبی داره. منم مثل همه زنهای دیگه این حس رو دارم ، با این تفاوت که نه پشت اتاق عمل کسی منتظرمه و نه توی خونه . سزارین که میشم و به هوش میام هیچکس پشت اتاق عمل استقبالم نمیاد و این یکی ازناراحتیهامونه که کسی درکمون نمیکنه . دارم از درد میمیرم ولی همراهی نداریم که مواظبتون کنه . بیکس و تنها و بدون بچه توی بخش هستیم و بدون همراه هم برمیگردیم خونه. حسش از زنایی که بچهشون مرده بدتره ، چون اونا یک همراه و غمخواردارند ولی ما نداریم ، به همون تلخی ، اما بعدش تموم میشه .
فرشته میگوید : یک دختر و یک پسر برای دیگران به دنیا آورده که مادر پسر گاهی عکسهایش را برایش میفرستد و او ندیده پاک میکند: چرا باید نمک رو زخمم بپاشم؟ من زخم زیاد دارم .
فرشته بعد از طلاق با پدر و مادرش در مشهد زندگی میکند و قبل از خداحافظی میگوید :« من توانایی باروری خوبی دارم. اگر موردی بود که رحم اجارهای میخواست، من رو فراموش نکنید ».
حکایت عاطفه
این تنها مدل از بازار مکاره بچهدارشدن نیست. زنان زیادی صیغه بارداری میشوند. مردانی که حاضر نیستند فرزندشان در رحم بیگانهای جا خوش کند، همسرشان را راضی میکنند برایشان کسی را صیغه کند و بعد از بارداری و بهدنیاآمدن بچه، رها کند و برود. زنانی که تعدادشان کم نیست و بعد از جدایی فرزندشان با بحرانهای جدی مواجه شدهاند.
عاطفه 28ساله یکی از آنهاست و حالا مراحل دادگاهی و درخواست دیدار با فرزندش را میگذراند. او میگوید: «ما قرارداد امضا میکنیم ولی چیزی دستمون نیست چون یک نسخه ازقرارداد را به ما نمیدن . اینا من رو گول زدن . نامرد با من رابطه عاطفی برقرار کرد. هی میگفت این بچۀ من و توئه ؛ گفت زنش رو طلاق میده و با هم زندگی میکنیم. ولی بعد از زایمان وقتی به هوش اومدم ،دیدم من رو گذاشتن وبچه رابرداشتن بردن . حتی نذاشتن یک بار بچه ام رو ببینم وبغل کنم ، این نهایت نامردی بود... من به اون بچه دل بسته بودم .
خواهران و برادرانی با مادرهای یکسان
دکتر ساغر صالحپور، رئیس کلینیک ناباروری بیمارستان طالقانی در گفتوگو با «شرق»، با بیان اینکه مبحث رحم اجارهای و اهدای تخمک بسیار پیچیده است و باید جوانب احتیاط را در آن مدنظر قرار داد، میگوید: تنها به خانوادههایی میتوان پیشنهاد داد که به استفاده از مادر میانجی فکر کنند که زن خانواده یا به دلیل مسائل مادرزادی فاقد رحم باشد یا به دلیل بیماریهای زنانه رحمش خارج شده باشد یا به دلیل شیمیدرمانی قدرت باروری خود را از دست داده یا اینکه بارداری برایش خطر مرگ به همراه داشته باشد.
درباره اهدای تخمک هم باید دقت جدی کرد. زنانی که اهدای تخمک میکنند، باید نهایتا دو مرتبه این کار را انجام دهند و هر اهدای تخمک در نهایت برای یک خانواده این اتفاق بیفتد. اول اینکه چون کسی که اهدای تخمک میکند، دارو میگیرد، بیهوش میشود وتخمک کشی میشود که ممکن است انجام چند بارتخمک کشی برای او عوارض جدی داشته باشد و از طرف دیگر این کار میتواند مسائل ژنتیکی جدی به همراه داشته باشد .
او در ادامه میگوید: «برخی کلینیکهای خصوصی هستند که بدون وجدان کاری و تحقیق درباره زنانی که تخمک اهدا میکنند، از یک زن به چندین خانواده تخمک اهدا میکنند که این امر خلاف مقررات پزشکی و اجتماعیست . زیرا در خانواده های مختلفی ممکن است خواهران و برادرانی که مادر مشترک دارند وجود داشته باشد و خودانها بی اطلاع باشند .

آدرس مطب : اصفهان ، خ شمس آبادی ، روبروی بیمارستان سینا ، اول کوچه 32
تلفن : 32363136 - 031
نظرات کاربران درباره این مطلب :

این فرم صرفا جهت دریافت نظرات ، پیشنهادات ، انتقادات و سوالات کاربران در مورد مطلب فوق میباشد .
از ارسال پیام های تبلیغاتی در این بخش خودداری نمایید .
حداکثر طول مجاز برای متن پیام 500 کاراکتر است .